درست بعد از یک ماه و دو روز اومدم اینجا و نشستم به نوشتن. این نشونهس. خوبی یا بدیش رو من بیخبرانم. دست کم تا وقتی جریان رودخونهت کامل از من رد شه و تموم، یا کامل منو در بر بگیره، سرشارم کنه و منو با خودش ببره. تا کجاش مهم نیست. فقط اونموقعس که میتونم بگم این خوبه یا بد...
۱۳۹۱ فروردین ۱۰, پنجشنبه
معجزهی کوچک من...
نود سانت بیشتر نیست. هر بار که با قدمهای النگدُلنگ میآد سمتم هزار بار میمیرم و زنده میشم که نگرانی ندوه تو صورتم و یهو از ترس افتادنش خیز برندارم سمتش. وقتی مقصد راه افتادنش خودم نیستم یا با چشم یا با پای بیصدا دنبالشم که طوریش نشه. نمیدونم اگر خودم به دنیا میآوردمش هم همینقدر مراقب بودم و لوسش میکردم؟ بعیده. بچهی من یه لات بیمهابا میشه از خودم بدتر. از گوشیهای موبایلم هم بدتر... ماها اگه روزی هزار بار زمین نخوریم درست کار نمیکنیم...
یهو برمیگردم به لحظه و میبینم با چه زوری میخواد انگشتهای کپل و کوچولوشو دور انگشتای حلقه و وسطی دست راستم محکم کنه. ساعت حدود شیشه. میگه چائاقا! که ترجمهش میشه چراغا. بلندش میکنم و با یه نفس عمیق بوی بهشتیشو میکشم تو خودم. مراسم آیینی شروع میشه. کنار کلیدهای برق سالن وایمیسم و اون با وقار یه راهب مسیحی که برای عشایربانی شمع روشن میکنه کلید چراغا رو یکی یکی میزنه. با این تفاوت که مابین روشن کردنها به جای دعا خوندن جیغ میکشه و از ذوق دستاشو به هم میکوبه. مراسم تموم میشه و من هر روز خستهتر میشم. یا اون داره زیادی سریع رشد میکنه یا من دارم زیادی سریع خودم رو به سیگار و پیری میبازم. میشینم روی صندلی نئنویی و سرش رو میذارم رو سینهم. منتظره من لالایی بخونم و حواسم نیست. خودش شروع میکنه لالایی سر هم کردن و درست مثه من که دستمو آروم میزنم پشتش موقع لالایی آروم آروم کف دستش رو میزنه روی سینهی من. جالبه. واقعن آروم میشم و چشمامو میبندم. سرمو میدم عقب که اشکام جای سر خوردن روی گونههام برن تو گودی گوشام جمعشن. زود خوابش میبره. منم راه میافتم تو خیالم سمت تو. شبی که مینا رفته بود. شبی که تو خیس بارون با گهوارهی لچ آبش اومدی دم خونهی من. شبی که لباسم از بارون روی لباسات و گردنم از اشکات خیس شد...
حرفت درسته! زنا مثه پرستوها میمونن. میخوان جفت پیدا کنن. لونه بسازن. تخمبذارن. بچهدار شن. مطمئن که شدن همهچی رو به راهه کوچ کنن برن.
منم همینم. گیرم جز لونهم همهچیم عاریهی یه زن/پرستوی دیگهس...
اشتراک در:
پستها (Atom)