آدمی که نشسته و یک وانت پست در دنیای مجازی خونده و ۹۹۹ درصد همهشان ناله بودهاند قاطی نکند یک مرگیش هست. یک وانت متن مجازی چقد میشود راستی؟ جواب سرخپوستیش باید خیلی خیلی خیلی خیلی باشد. جواب منطقیش هم باید در همین حدود باشد. اما این به این معنی نیست که سرخپوستها منطقی هستند. منطقی واقعن صفتی مناسبی به نظر نمیرسد. تنگ و ترش است. خفن بهتر است، چون انتزاعیتر است، مثل خودشان. سرخپوستها سرخپوستند و خیلی خفن هستند. از دور خفن بودهاند و حالا که نزدیک و قاطیشان زندگی میکنم میبینم خیلی خفنترند و افسانهها و هالیوود طبق معمول نتوانستهاند -یا نخواستهاند- حق مطلب را ادا کنند. یکی به نفع قدیمیها بابت شنیدن کی بود مانند دیدن! بگذریم سرخپوستها از سطح درک من خیلی خفنترند.
داشتم از به [...] رفتگی در اثر مطالعهی بیش از حد بلاگهای اشاعهدهندهی ناله میگفتم. واکنش مغزم بدین شرح بود: از دماغم به هیبت یک مایهی لزج به رنگ صورتی کمحال-شیری، ریخت روی کیبرد و موسپد لپتاپم. جمع شد و شکل مغز معمولی گرفت. حالا گیرم کمی قُر (دیکتهش درست است؟)! دو تا پا درآورد که پنجهش شبیه انگشت سبابه بود. روی موسپد ایستاد. رفت روی تب Rdio و الویس را سرچ کرد و ایسنشال الویس را انتخاب کرد و گذاشت پخش شود. منم همینطور با دهان باز بربر نگاهش میکردم. در اواخر این فرآیند کمی هم صدای خفیف اما محسوس آآآآ به واکنش مونوتنم اضافه شده بود. چرخید و با این که چشم نداشت خیلی تاثیرگذار چند ثانیه به من زل زد و بعد گفت: چته؟! انگار گفته باشد چخه! انقد محکم گفت که از این مواد لزج روش چند قطرهی نحیف پاشید به صورتم. منتظر جواب من نشد،انگار من صخره باشم ازم رفت بالا و مثل کرم از گوشم برگشت سر جاش!
حالا الویس گوش میدهم و یک قر ظریفی در من جریان دارد.
نکتهی اخلاقی: وقتی داغانید به خودتان گوش بدهید، خودش میگوید چه مرگش است. بهتر گوش بدهید راهحلش را هم میکوباند توی صورتتان! از آموزههای سرخپوستی
با تشکر از خانوادهی محترم پریسلی
با تشکر از خانوادهی محترم پریسلی
پ.ن: به همین تخماتیکی! وقتی بحث تخلیهی اضطراریست کسی به چهجوری و چرایی و کجایی و چیستی و علتش فکر نمیکند. شما دیدهاید کسی که اسهال داشته باشد، یا تندش گرفته باشد و به این چیزها فکر کند؟ آدم در این وضعیتها شلوارش را میکشد پایین و خودش را خلاص میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر