اینبار بسیار قویترم. هرچند ضربه ناگهانی بود و بسیار دور از انتظارتر از آنچه در مخیله میگنجد. کمکم داریم با هم کنار میآییم. کمکم دارم درک میکنم که چه جور جانوریست. دو سه روزی میشود که شوکهم. اما امروز رو به راهم. شبیه یک لوکوموتیو پیر تازه آچارکشی شده... شاید دوباره نزنم به کوه و کمر ولی بازنشسته هم نشدهم هنوز. هنوز کوتاه نیامدهم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر