۱۳۹۳ مرداد ۱۲, یکشنبه

سن فقط یه عدده

برای من همیشه زندگی وقتی جریان داشته که عاشق بودم. از وقتی یادمه و خودمو شناختم هم عاشق بودم. حالا یا یه موجود دوپا یا چهارپای بیرونی مخاطب این عشق بوده یا یه موجود خیالی توی کله‌م. الان چند سالی می‌شه -تو بخون ۶-۷ سال- که بنا به دلایل معلوم و نامعلوم نتونستم -نخواستم؟- عاشق باشم و عاشقی کنم. هیچی، فقط خواستم به اطلاع مراجع ذی‌صلاح برسونم که این چند سال اخیر و اون چند سال خنگولیت ابتدای طفولیت رو از عمر من کم کنن. همین.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر