۱۳۹۴ آبان ۲۳, شنبه

در نبرد با كليشه هاى ذهنى

امروز كه داشتم از مركز شهر بر مى گشتم خانه ترافيك افتضاحى بلوار آتاتورك را در پنجه مى فشرد! -ذات ديكتاتورستيزم نمى گذارد هرگز از اين جناب خوشم بيايد. آخر هفته مردم نه فقط براى تفريح كه براى سفر هاى شهرى و البته خريدهاى هفتگى خيابان ها را پر مى كنند. كولوپارك هنوز هم آثارى از تظاهرات داشت. نمى دانم اين بار له يا عليه كه و چه. تركى م هنوزم افتضاح است و مثل كرولال ها زندگى مى كنم. كمتر كسى زبان ديگرى بلد بوده تا به حال. گاهى روسى بلد بوده اند كه دردى از من دوا نمى كند از قضا -از هرچيز مرتبط با روسيه بدم مى آيد و تاكيد مى كنم هرچيز به جز گوگول و چخوف از نويسنده هاى قديمى و وايت راشن و ماتروشكا و آهنگسازان و كارگردان ها و نويسنده هاى قرن بيستم به بعد! ولاغير.
در اتوبوس كه آن هم كم شلوغ نبود خانمى محجبه نشست بغل دستم و به تركى سوالى پرسيد كه در جوابش به تركى گفتم تركى حرف نمى زنم. هميشه به نظرم خيلى احمقانه است به زبانى بگويى آن زبان را نمى دانى، خواستم به انگليسى تكرار كنم جمله را. داشتم از سن و سال و ظاهرش نتيجه مى گرفتم بعيد است بلد باشد كه به انگليسى سليس و بدون لهجه اى پرسيد از كجا مى آيم. خجل از اين كه گذاشته بودم ذهنم با استقرا نتيجه بگيرد گفتم ايران، ولى با شنيدن جمله ى بعدى مغزم قفل شد. به تركى و با ذوق گفت: "من يه كم عربى بلدم!" مى شد به عربى فصيح يا همان كتابى توضيح بدهم كه ايرانى ها عرب نيستند و زبان رسمى شان فارسى ست ولى فقط به گفتن "چه خوب!" آن هم به انگليسى بسنده كردم...
اين كه من با توجه به تجربيات اين چند وقتم از سن و سال و حجاب و ظاهرش حدس زدم انگليسى بلد نباشد نشانه ى چارچوب هاى محدود و اشتباه ذهن من است و توجيه ندارد ولى اين هم كه او تصور مى كند آدم هاى منطقه يا تركى حرف مى زنند يا عربى -كه كم هم نيستند متاسفانه معتقدان به اين گزاره- آن هم در قرن بيست و يكم با اين هجمه هاى اطلاعاتى رسانه ها و خاصه مهاجرت و توريسم اغلب يك طرفه ى ايرانى ها به حتا كوره پزخانه هاى اين كشور عزيز همسايه و تازه با در نظر گرفتن آشنايى ش با دست كم سه زبان -به قول خودش- جدن خيلى خنده دار است.

۳ نظر:

  1. ذهن دائم در حال پیش داوری و قضاوته.همین که به جریان ذهن و بازیهاش آگاه میشیم،به کنترل آن کمک کردیم.نوشتن این حالات هم که عالیه.کم کم به سمت تهی و تو خالی شدن حرکت میکنیم.

    پاسخحذف
  2. ذهن دائم در حال پیش داوری و قضاوته.همین که به جریان ذهن و بازیهاش آگاه میشیم،به کنترل آن کمک کردیم.نوشتن این حالات هم که عالیه.کم کم به سمت تهی و تو خالی شدن حرکت میکنیم.

    پاسخحذف