۱۳۹۱ خرداد ۱۸, پنجشنبه

روزی روزگاری دارالمجانین

امروز داشتم به این فکر می‌کردم که نسل‌کشی که فقط به کشتار وحشیانه‌ی ذکور و اخته کردن و تجاوز به زن‌ها نیست. نسل‌کشی که فقط بلای خانمان‌سوز اروپای شرقی و آفریقا و شمال چین نیست. نسل‌کشی همین الان و در لحظه دارد لایو برای همه‌مان پخش می‌شود.
آرزوهای یک نفر را ازش بگیر. ذهن‌ش را محدود کن. انگار پرهای پرنده را بکنی و بعد از بالای برج صد طبقه بیاندازی‌ش پایین. خب چه‌کار می‌تواند بکند جز این‌که با مغز آسفالت را طرح‌دار کند؟
کسی حال خیال‌بافتن نداشته باشد از نظر من مرده است. ماها تک‌تک‌مان داریم می‌شویم یک مشت مرده‌ی متحرک گنگ. الکی نشسته‌ایم خیره به آسمان جنوب شهر که کی به کدام مقصد هواپیما بلند می‌شود و کدام‌مان را با خود می‌برد. 
گاهی در شهر که قدم می‌زنم آدم‌ها را کیسه فرض می‌کنم. کیسه‌های پر از سیب‌زمینی، پیاز، کدو... 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر