پیروی موفقیت جدید این بخش از بازار آرتیستپنداری در جلب رضایت دخترکان:
دوستان طراح عزیز: بدون تارف کاری بعضیهاتان خوب است، کار بعضی دیگر... چیزی نگوییم بهتر است.
پ.ن به طراحان: اینترنت چیزیست که دهسالی میشود وحشتناک فراگیر شده، از آن بترسید. علالخصوص گودر که برای آدم عادی آبرو نمیگذارد وای به حال دزد و کلاهبردار...
دوستان مدل عزیزتر: دختران گلم فرق است میان جاذبه و جذبه- شاید بشود گفت کاریزماتیک بودن...- که از ارکان این شغل است برای مجاب کردن مشتری برای ابتیاع متاعی که تبلیغ میکنید و تحریک جنسی که از ارکان پرنوگرافیست - برای چهش توضیح نمیخواهد، میخواهد؟-.
وقتی لبهایت به وضعی باز و چشمانت به وضعی خمار است که انگار لحظهای پیش در اتاقی با معشوق و محبوبی خلوتی داشتی و در چشم برهم زدنی ناکام از آنجا بیرون انداخته شدهای، وقتی پاهایت بهحدی باز است که انگار نرمی بدن بهرخ میکشی - مگه ژیمناستی آخه؟ و تازه گند میزنی به تناسبهای لباس و تن خودت- که انگار مخاطب را به متاع دیگری دعوت میکنی... وقتی باسنترا طوری و با زاویهای به لنز نزدیک کردهای که...... سکوت میکنم. من بیننده به این فکر میافتم که یا به همان صنعت پرنوگرافی علاقهمندی و آب نمیبینی... یا تمام مدلهای جهان را فاحشگان باکلاس میپنداری... هر دو این راهها به ترکستان میرود.
پ.ن به مدلهای عزیز: ضمن تشکر از اینکه با اعمال و ادعاهای گوش فلک کرکنندهتان اسباب شادی دمافزاری ما را فراهم میکنید ذکر این نکته را خالی از لطف نمیبینم که: از همان ابرمدلها و مدلهای جهانی، وقار و جَذَبه -ی دستکم جلوی دوربینشان- را که بگیری میشوند همان ابر ستارگان صنعت هرزهنگاری! با خودت نکن اینکارهارا خواهرم، مادرم، دخترم!
پیروی موفقیت جدید این بخش از بازار آرتیستپنداری در جلب رضایت دخترکان:
دوستان طراح عزیز: بدون تارف کاری بعضیهاتان خوب است، کار بعضی دیگر... چیزی نگوییم بهتر است.
پ.ن به طراحان: اینترنت چیزیست که دهسالی میشود وحشتناک فراگیر شده، از آن بترسید. علالخصوص گودر که برای آدم عادی آبرو نمیگذارد وای به حال دزد و کلاهبردار...
دوستان مدل عزیزتر: دختران گلم فرق است میان جاذبه و جذبه- شاید بشود گفت کاریزماتیک بودن...- که از ارکان این شغل است برای مجاب کردن مشتری برای ابتیاع متاعی که تبلیغ میکنید و تحریک جنسی که از ارکان پرنوگرافیست - برای چهش توضیح نمیخواهد، میخواهد؟-.
وقتی لبهایت به وضعی باز و چشمانت به وضعی خمار است که انگار لحظهای پیش در اتاقی با معشوق و محبوبی خلوتی داشتی و در چشم برهم زدنی ناکام از آنجا بیرون انداخته شدهای، وقتی پاهایت بهحدی باز است که انگار نرمی بدن بهرخ میکشی - مگه ژیمناستی آخه؟ و تازه گند میزنی به تناسبهای لباس و تن خودت- که انگار مخاطب را به متاع دیگری دعوت میکنی... وقتی باسنترا طوری و با زاویهای به لنز نزدیک کردهای که...... سکوت میکنم. من بیننده به این فکر میافتم که یا به همان صنعت پرنوگرافی علاقهمندی و آب نمیبینی... یا تمام مدلهای جهان را فاحشگان باکلاس میپنداری... هر دو این راهها به ترکستان میرود.
پ.ن به مدلهای عزیز: ضمن تشکر از اینکه با اعمال و ادعاهای گوش فلک کرکنندهتان اسباب شادی دمافزاری ما را فراهم میکنید ذکر این نکته را خالی از لطف نمیبینم که: از همان ابرمدلها و مدلهای جهانی، وقار و جَذَبه -ی دستکم جلوی دوربینشان- را که بگیری میشوند همان ابر ستارگان صنعت هرزهنگاری! با خودت نکن اینکارهارا خواهرم، مادرم، دخترم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر